کاش می دیدمت فقط یک بار اندوه جانکاهی است که من چنین دوست می دارمت و نمی دانم تو کیستی تنها عطر تو در دلم پیچیدست تمام رؤیاها را به دنبالت گشته ام و هیچ آرزوئی تصویر تو در چشم من نبود قلب من از خیال تو سنگین است و آغوشم از لمس تو خالی تمام ابر ها را پیموده ام و هیچ کس در باران آشنای من نبود شب من از ماه تو مهتابی است و من تو را در هیچ آسمانی نمی یابم کوچه های دلم آغشت? بوی توست ردّ پای تو تمام بن بست ها را می گشاید و دلم را به قبیل? تو کوچ می دهد و من بی سرزمین چون باد مسافر جاده های بی مقصدم شاید غریبه ای از روبرو می آید که آشنای من باشد کاش می دیدمت فقط یک بار اندوه جانکاهی است که من چنین دوست می دارمت و نمی دانم تو کیستی
میراث رفتنت منم و این کوچه های مکرّر در پرسه های بی نشان من به دنبال کسی می گردم کاش ! دستم را رها نمی کردی ! تو آیا ... مرا ندیده ای ؟
بـــهم گفت که دوســـتم داره بـــهم گفت مـــنو مـــیخواد بـــهم گفت اگه پاش باشه ته ِحادثه مـــیاد بـــهم گفت که نفس هاشم اگه باشم مـــیمونه بهم گفت شور بودن رو توی نگام مـــیخونه دروغ گفت ...دروغ گفت ... آغوش تو گناه نیست..... وعده دیدار ما شایــــــــــــــــد!!!
چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .
برایت آرزو میکنم بهترین هایی را که هیچ کس برایم آرزو نکرد .
تو را تا بی نهایت دوست دارم / تو را تا قلب دریا دوست دارم / اگر روزی نباشم در این دنیای خاکی / تو را در قلب خاک هم دوست دارم .
ای دوست به خدا دوری تو دشوار است / بی تو از گردش ایام دلم بیزار است / بی تو ای مونس جان ، دل ز غمت می سوزد / دل افسرده ی من طالب یک دیدار است .
من و تو میدانیم کز پی هر تقدیر ، حکمتی می آید ، من و فرسایش دل ، تو و تصمیم و مکان ، ما و تقدیر و زمان ، چه شود آخر دلتنگیها ! خدا می داند .
باز یادت میکنم تا نگویی بی وفاست / از شما دورم ولی این دل همیشه با شماست .
فردا بیا دادگاه تکلیفمون معلوم بشه ، تیر مرامت خورده به قلبم ، رضایت بی رضایت .
دلها از سنگه ، دنیا بی رنگه ، اینجوری به گوشیت نگاه نکن ، دلم برات تنگه !
شاید فاصله ها بتوانند نگاه ها را از هم دور کنند ولی قدرت این را ندارند که یادها را از هم دور کنند .
هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو ، دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت .
چیزیم نیست ، خرد و خمیرم فقط همین / کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین / از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز / در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین .
برایت آرزو میکنم بهترین هایی را که هیچ کس برایم آرزو نکرد .
تو را تا بی نهایت دوست دارم / تو را تا قلب دریا دوست دارم / اگر روزی نباشم در این دنیای خاکی / تو را در قلب خاک هم دوست دارم .
ای دوست به خدا دوری تو دشوار است / بی تو از گردش ایام دلم بیزار است / بی تو ای مونس جان ، دل ز غمت می سوزد / دل افسرده ی من طالب یک دیدار است .
من و تو میدانیم کز پی هر تقدیر ، حکمتی می آید ، من و فرسایش دل ، تو و تصمیم و مکان ، ما و تقدیر و زمان ، چه شود آخر دلتنگیها ! خدا می داند .
باز یادت میکنم تا نگویی بی وفاست / از شما دورم ولی این دل همیشه با شماست .
فردا بیا دادگاه تکلیفمون معلوم بشه ، تیر مرامت خورده به قلبم ، رضایت بی رضایت .
دلها از سنگه ، دنیا بی رنگه ، اینجوری به گوشیت نگاه نکن ، دلم برات تنگه !
شاید فاصله ها بتوانند نگاه ها را از هم دور کنند ولی قدرت این را ندارند که یادها را از هم دور کنند .
هرگز فراموش نخواهم کرد که برای داشتن تو ، دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت .
وقت هایی هست ...
که دستی باید لمس ات کند...
تنی ...
تنت را داغ کند...
و لبی...
طعم لبت را بچشد ...
مستقل ترین زن جهان هم که باشی...
وقت هایی هست...
که دلت پر میزند برای کسی که برسد و بخواهد...
که آرام رانندگی کنی ...
و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی...
مسافرترین زن دنیا هم ...
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش...
" زود برگرد "...
طاقت دوری ات را ندارم...
من در آغوش تو آرامش یافته ام
که هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست
من در آغوش تو امنیت را احساس کرده ام
که در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست
من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس کرده ام
که در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست
پس امانم بده که تا ابد در دل این زیبایی آرامش یابم
ای نگهت خاستگه آفتاب
در من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده بر انداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعد? دیدار ما...
شاید دوباره روزی رسد که غم از میان رود
شاید آن روز دگر شب از میان رود
شاید یک دم آرامش باز گردد میان ما
شاید آواز قناریها دوباره جای گیرد درفضا
شاید آن روز بر سر مزارم
گل میخک و شقایق با عشق روید
شاید آن روز من رفته باشم
چون گفته ای برکن از دل عشق را
نابود کن شور و هیاهوی درون دل را
جای دل جای این مامن دوستی و مهر و وفا
گفته ای سنگی بکار
شاید آن روز.....
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |